توهم جربزه

ساخت وبلاگ
چقدر در خیال خودم آدم با جربزه ای بودم من

حقیقتا تا همین دیشب فکر میکردم که من جزو آدمایی هستم که از ریجکت شدن آنقدر ترسی ندارن

دیشب طبق معمول شب های امتحان مشغول فیلم دیدن و یوتویوب و غیره گشتن بودم

یهو راهم کج شد سمت تد تاک

یه تد تاک خیلی جالب هست از تجربه 100 روز ریجکشن آقای نمیدونم چیچی (یه اسم سخت آسیای شرقی طور)

و دیدم که ا چقدر جالب این حرکت عجیبی که در جهت ریجکشن میزنه مدل کارایین که من برای تفریح و گاهی خودنمایی انجام میدم

ولی امروز صبح وقتی خواستم برای تغییر تاریخ امتحان به استادم زنگ بزنم بعد از دو بار برنداشتن گوشی از ترس گوشی رو قطع کردم. هزار فکر کردم در مورد اینکه یه وقت زشت نبوده باشه که زنگ زدم، یه وقت از خواب بیدارش نکرده باشم، یه وقت نگه نه و من که هیچی بلد نیستم برم امتحان بدم 10 هم نشم!

خلاصه که متوجه شدم دچار تمام ترس های روتین مربوط به ریجکت شدن بودم و دقیقا همونطور که آقای نمی دونم چیچی اشاره کرده بودند بعد از دو تا زنگی که خورد تماس رو قطع کردم و خب به صورت فیزیکی که نیازی نبود ولی به صورت ذهنی پا به فرار گذاشتم.

بهرحال دیدن این فیلم ها یه سری نتایج مثبت هم داره که امروز شامل حال من هم شد

اتفاقا یه تد تاک دیگه هم دیدم مربوط به زبان بدن که قبلا هم راجع بهش شنیده بودم.

خلاصه حرفش این بود که حالت بدن قهرمانانه وضعیت قهرمانانه و با اعتماد به نفسی هم بهمون میده

پس من هم همین کارو کردم. بدنم رو شل کردم، دستا و پاهامو باز تر کردم و گذاشتم حس ریلکس بودن بهم دست بده، صدام رو صاف کردم و دوباره زنگ زدم

که البته نتیجه این شد که استادم باز هم گوشی رو برنداشت و من 40 برابر بیشتر استرس گرفتم :))

ولی 5 دقیقه بعد خودش لطف کرد زنگ زد و با صدای رسا درخواست خود را اعلام نموده و  ایشون هم پذیرفتن.

اگر حس میکنین تو یه مخمصه تو زندگیتون گیر افتادین خجالت نکشین، کمک بخواین، با بقیه حرف بزنید، از زندگی فرار نکنید.

و اینا تمام توصیه های منه که در تمام زندگیم به وقت تنگنا از همه چیز فرار میکنم :د

escapist...
ما را در سایت escapist دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2escapist948 بازدید : 69 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 15:59