escapist

به دور دست‌های زندگیم نگاه می‌کنم و چی میبینیم؟ بذارید روراست باشم، یسری تصویر از روی حقایق می‌سازم و می‌بینم،هیچ چیز خودجوشی توی ذهنم تصویر نمیسازه، بلندپروازی و امیدواری، رویای به وقوع پیوسته، ناراح escapist...ادامه مطلب

حس عجیبی دارم، خوبه ، بده،گیجیه،هدفمندی و آرزومندیه، نا امیدی و افسردگیه، ملغمه ای از همه حس ها

امروز تو رخت خواب از ظهر تا شب خواب بودم، چقدر رخت خواب نرم و خوش خوابی دارم برای یه فصل سرد.

25 سالم تموم شد. الان 7 روزمه مثلا، 24 کجا رفت پس؟ یادم نمیاد وقتی 24 بودم رو

 

فکر میکنم روزای سرد تنها خونه نشستن و آروم چای سبز گرم خوردن به زودی منو تو خودش میبلعه و بی صبرانه منتظرشم، میشنوی؟منتظرتم.

آخه میدونی هرچی نباشه من یه دلبر پاییزیم

escapist...

خب دیگه توییتر هم همهی خودی ها ریختن نمیتونم یبار از یکیشون خواستم غر بزنم چیزی بنویسم. ای بابا :( تهش همیشه ختم میشه به این وبلاگ

escapist...

هرجام بنویسم تهش باید برگردم به همین خراب شده.

واقعا برای مخاطب آشنا نوشتن سخته یه وقتایی که دوست دارم از ته دل قضاوت کنم ولی قضاوت نشم.

هرچی دلم میخواد بار یکی کنم ولی روز بعد باز با هم رابطمون خوب باشه و دل من پاک شده باشه بدون اینکه طرفو ناراحت کنم :(

 

نمیدونم چرا اینارو گفتم اصن.

کنکور لعنتی اومد نتیجه ش، مردود! یس! من با موفقیت مردود شدم

 

escapist...

به این امید روزام میگذره که: 

Doing some thing is better than nothing

escapist...

بد ریدی هنگامه خانوم، بد!

وسط صحبت داشتم فقط صدای خودمو میشنیدم که داره عصبانی و عصبانی تر میشه و شبیه یه صدای ضبط شده بپد که نمی‌تونم قطعش کنم -_-

 

انقدر خارج از کنترل شدم؟!

escapist...

ناهماهنگی و باگ های انتخاب های زندگی فقط به مرور مشخص میشن

 

همینه که میگن قبل از 6 ماه شناخت با کسی وارد رابطه ای نشید. همینه که میگن تا خوب فکراتو نکردی انتخاب رشته نکن و فلان بسار!

 

تازه کلی فکر میکنی و انتخاب میکنی و خب پاش هم وایمیسی ولی یه جاهایی می فهمی شت چه باگ های بزرگی وجود داشته و اصلا حواست نبوده بهشون

واقعا بعضی چیزارو تا امتحان نکنی نمیفهمی

باس کلی با یه انتخاب ور بری و هی امتحانش کنی تو شرایط مختلف تا بفهمی چیارو از قلم انداختی

escapist...

من واقعا تحمل همچین آدمایی رو ندارم اطرافک،فاک فاک فاک فااااااک

آدم یا باید در یه ابعاد خشکی خودشو تعریف کنه و خارج از اون روی خوش نشون نده یا اگر نشون داد دیگه نمیتونه فرار کنه از گهی که خورده

escapist...

ma, I miss you. If I let myself feel the feelings I can miss you all day for all days. 

ma, I need a hug, the one that I always avoided

ma I'm gonna start crying If I don't stop writing now

escapist...

دفعه پیش که صحبتش شد گفت بار اولی که راجع به وبلاگ بهش گفتم نشسته کل اینترنت رو زیر و رو کرده تا پیداش کنه، که یکم راجع بهم بدونه. گفت قایمم نمیکنم ازت، چون اگر برگردم بازم همون کارو می‌کنمبهش گفتم حت escapist...ادامه مطلب